یه روز پاییزی
بنام حق سلام روزهای گرم و سرد مهرماه، اولین ماه پاییز همراه شده با تغییرات اخلاقی پسرم. این روزها انگار خیلی بزرگ شدی و خیلی بابایی. پسرکم نبود 12 ساعت پدر را خوب حس میکند و شاید بهمین دلیل ساعت خوابش از 5/7 صبح به 5/6 و گاه 5/5 انتقال یافته تا لااقل صبحها بی نصیب از حضور پدر نماند. وقتی هم که بابا میره پسرکم دستش را میآورد بالا و میگوید افت (رفت) کا (کار) و آقاوار قبول میکند نبود پدر را تا 6 الی 8 شب. در نبود پدر هم انگار حال بازی و شیطنت هم همرا ه پدر میرود و پسرکم دست مامان میگیرد و روانه اطاق خواب و اشاره برای خواب گرچه خوابی هم در کار نیست. بیرون آمدن پشت سر هم دندانهای آسیاب هم در بیحالی پسرم بی تأثیر نیست. سرگرمی این رو...
نویسنده :
مامان طاها
11:48